من هنوز گاهی روزنامه می خرم. توی خانه پخش اش می کنم با همسرم و بچه ها تویش می لولیم. روز بعد می برم مدرسه می گذارم توی دفتر همکاران می خوانند. بعد می برم توی کتاب خانه. دانش آموزان ورق می زنند و از هر صفحه ای که خوش شان آمد می برندش. یکی صفحه ی عکس دار برمی دارد. یکی صفحه ی نیازمندی ها را دوست دارد. یکی تیتر درشت دوست دارد. هر کس ورقی برمی دارد تا بالاخره روزنامه تمام می شود. دیروز دیدم علاوه بر این ها توی مینی بوس مدرسه هم کسانی هستند که دوست دارند ر
روزنامه
روزنامه